زندگی انسانها در گذر زمان دچار تغییرات عظیمیشده و دورهها گوناگون را گذرانده است.سازمانها نیز همانند انسانها دورههای گوناگون را از حالت ایستا تا حالت پویا گذراننده اند اما سازمانهایی این مرحله با موفقیت سپری میکنند که مشکلات وراههای عبور از آن را شناخته باشند. محیط ثابت یا ایستا که در آن همه تغییرات ودگرگونیها قابل پیش ینی است و نیازمند استراتژی خاصی نیست اما در محیطهای پویا بحث فرق میکند زیرا سازمان وارد دنیایی جدید میشود که مشکلات گوناگون و رقبایی تازه در آن وجود دارند که باید در با استراتژیهای مختلف جنگید تا به موفقیت رسید.داستان سازمانهای یادگیرنده همانند توضیحات بالا است زیرا از یک محیط ایستا وارد محیط پویا میشود که در آن پبشرفتهای تکنولوژی و.. را شاهد هستیم واز دوره سنتی به دوره مدرن وارد میشود. الوانی در توصیف سازمان یادگیرنده بیان کرده است که سازمان یادگیرنده سازمانی است که در طول زمان می آموزد، تغییر میکند و عملکردش را متحول میسازد. پیترسنگه سازمان یادگیرنده را به عنوان سازمانی تعریف میکند که در آن، افراد به طور مستمر تواناییهای خود را ارتقاء میبخشند تا به نتایجی که مدنظر است، دست یابند و بدین ترتیب الگوهای جدید تفکر، رشد یافته و اندیشه های جمعی و گروهی گسترش یابند.ساده ترین تعریف در مورد سازمان یادگیرنده را پیتر دراکر بیان میکند که آنرا به ارکستری تشبیه میکند که هر کس ساز خود را میزند، اما نکته مهم این است که تمامینوازندگان عمیقاً تابع و مرتبط با رهبر ارکستر هستند و نتیجه کار، یک آهنگ موزون است.اما نظر شخصیم در مورد سازمان یادگیرنده این گونه است: زمانی میتوان یک سازمان یادگیرنده ایجاد کرد که آن سازمان ساختار خشک سنتی را رها کند و به دنبال کار گروهی، تسهیم دانش و فرهنگ ارتباط گروهی با افراد بالادست و پایین دست در درون سازمان باشد. سازمانی با چنین ویژگیهایی همانند درختی میمانند که در مسیر باد قرار میگیرد و بخاطر ریشه قوی خود با آن همراه شده و خود را هماهنگ میکند. به عبارت دیگراین چنین میتوان گفت که سازمانهای سنتی به دلیل عدم پاسخگویی سریع به تغییرات سریع کارایی خود را ازدست میدهند و بنابراین به دنبال تحول خود میباشند وبخه سمت سازمان یادگیرنده سوق پیدا میکنند
12 دی 1398 برای حاج قاسم چگونه گذشت؟ بازدید : 711
شنبه 9 اسفند 1398 زمان : 13:02